۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

تولد شاعر ما مبارک...





نمي‌خواستم نام  چنگيز را بدانم
نمي‌خواستم نام  نادر را بدانم
نام شاهان را
محمد ِ خواجه و تيمور لنگ،
نام خفت‌دهنده‌گان را نمي‌خواستم و
خفت چشنده‌گان را.

مي‌خواستم نام تو را بدانم.
 
و تنها نامي را که مي‌خواستم
ندانستم.
--- احمد شاملو، مدایح بی صله

«این توده حافظه‌ی تاریخی ندارد، حافظه‌ی دسته‌جمعی ندارد.»
«جوانی‏ ما سراسر با دغدغه‏ی آزادی‏ گذشت. امروز هم نسل جوان ما با همين دغدغه‏ می‏زيید و آن را در هر جا که مجال پيدا کند به ‏زبان می‏آورد. اما اين ‏نسل پوياتر و پربارتر است. سال‏های جوانی‏ ما در رؤيای ‏مبارزه به ‏سر آمد اما اين ‏نسل، راست در ميدان مبارزه به‏ جهان ‏آمده. تفاوت در اين ‏است»


روزهایی که پرشتاب بر ما می‌گذرند، شاید در خود نویدی را پنهان کرده ‌باشند، نوید این‌که ما حافظه‌ی از دست رفته‌ای را باز می‌یابیم. به عبارتی دیگر، نسل جوان ما، حافظه‌ی از دست رفته‌ی تاریخ ما را احضار می‌کند. نام‌هایی را که باید می‌دانستیم و ندانستیم.

۱ نظر:

  1. تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوضشان بی آب است...

    پاسخحذف